آرامش

ساخت وبلاگ
روزگاري حاکمي اعلام کرد:به هنرمندي که بتواند آرامش را در

يک تابلو نقاشي بياورد، جايزه اي نفيس خواهد داد. بسياري از

هنرمندان سعي کردند وحاکم همه تابلو هاي نقاشي را نگاه کرد

و از ميان آنها دو تابلو را پسنديد و تصميم گرفت يکي از آنها

را انتخاب کند.

اولي نقاشي يک درياچه آرام بود؛ درياچه مانند آينه اي

تصوير کوههاي اطرافش را نمايان ميساخت، بالاي درياچه

آسماني آبي با ابرهاي زيبا و سفيدبود, هر کس اين نقاشي

را ميديد حتما آرامش را در آن مي يافت.

در دومي کوه هايي بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر هاي

تيره، باران ميباريد و رعد و برق ميزد، از کنار کوه آبشاري به

پايين ميريخت، در اين نقاشي اصلا آرامش ديده نميشد.

اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته اي کوچک ديد

که در شکاف سنگي روييده بود. در آن بوته پرنده اي لانه کرده

بود و در کنار آن آبشار خروشان وعصباني، پرنده اي در لانه اي

با آرامش نشسته بود. حاکم نقاشي دوم را انتخاب کرد و

گفت: آرامش به معناي آن نيست که صدايي نباشد ، مشکلي

وجود نداشته باشد يا کار سختي پيش رو نباشد، آرامش

يعني در ميان صدا ، مشکل و کار سخت ، دلی آرام وجود داشته باشد.

به سوی حق...
ما را در سایت به سوی حق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : godwilla بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 16:01